دعاگویتان هستیم خیلی بی اراده
آدمیم دیگر ؛ هویج و شلغم که نیستیم ..
گاهی یکهویی ؛ مثل همین حالا که مسواکمان را میزنیم و می چپیم روی تخت
و پتو را تا بیخ گردن می کشیم روی خودمان
یادمان می رود پیش فلانی که همین فردا کنکور را دارد
و پس فردا و پس اون فردا و پس اون فرداترش هم کنکور داشتنش برقرارست
اصلا چه معنی دارد کنکور هم بگذارند برای این قشر ؟!
آن وقت بعد از دو ساعت فحش دادن به مسئول آموزش و پرورش ؛
چشم هایت را می بندی خیلی خیلی بی اراده می گویی:
خدایا من رو بی خیال ، سرنوشتش رو دو دوستی بچسب ! کنکورش خوب بشه
و پشتت را می کنی به همه ی افکارت و کز می کنی زیر پتو
+ بد هم نیست یکی اینطوری غیر مستقیم هوای آدم را داشته باشدها
نظرات شما عزیزان: